مناجات با خدا “سالها از تو بیخبر گشتم” سالها از تو بیخبر گشتم گامگام از تو دورتر گشتم میدویدم به جانب دوزخ تو صدایم زدی که برگشتم غرق در رحمت تو بودم باز پیش تیر بلا سپر گشتم بسکه در آتش گنه ماندم پای تا سر همه شرر گشتم برگ و بارم تمام ریخته بود به عطای تو بارور …
توضیحات بیشتر »خدایا تنهایم مگذار…
دلنوشته برای خدا تنهایم مگذار خدایا…گاهي نه گریه آرامت مي کند و نه خنده نه فریاد آرامت مي کند و نه سکوتآنجاست که با چشماني خیس رو به آسمان میکنی و مي گويی خدایا تنها تو را دارم ،تنهایم مگذارخدایا، پروردگارا، کمک کن، که بتوانم پنچره ی دلم را رو …
توضیحات بیشتر »